در نمازت خــَم ِ ابروی که آمد به نظر
که چنان لرزه به اندام تو انداخته بود؟!
شوق دیدار که بود ای گل زیبا که چنین
چهره ی ماه تو با اشک وضو ساخته بود
بی گمان مهدی زهرا به مقابل به قنوت
سایه بر قامت رعنای تو انداخته بود . . .
1- غسل غسل در شبهای 19و21و23 در همان اول شب، مقارن طلوع آفتاب سفارش شده وهدف ازآن تطهیرجسمانی برای آمادگی روحی و پاک شدن از تمامی زشتیها وپلیدیهای روحی است وتا جان از آلودگیها پاک نشود روح نیزپاک نخواهد شد. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده؛ «انجام دادن چنین غسلی انسان را از گناهان پاک می گرداند، ومانند روزی می شود که از مادر متولد گردیده است».1
2- احیاء (شب زنده داری) برای انسان مومن، سزاوار نیست تا در شبی که آسمانیان میهمان او شده اند، حجاب غفلت به روی خویش اندازد و خود را از همنشینی با آنها محروم سازد، لذا مستحب است، آن شب را زنده نگهدارد و تا صبحگاهان شب زنده داری نماید و این خود نوعی مبارزه با خمودگی و سستی و خواب سنگینی است که انسان را از هدف های عالی اش باز می دارد.
3- تلاوت قرآن در روایتی آمده هرکس یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسی را دارد که در ماه های دیگر ختم قرآن کرده است. وهمچنین تلاوت سوره های یس، عنکبوت، روم ،دخان و...وارد شده است. همچنین تلاوت سوره« قدر» نیز در شب قدر تأکید شده است بطوریکه در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است: «کسی که سوره قدر را بخواند، اجرش چون اجر کسی است که ماه رمضان را روزه داشته و شب قدر را احیاء داشته است.» 2
4- توبه و استغفار
5- خواندن دعا خواندن دعای جوشن کبیر و دیگر ادعیه مأثوره (جوشن صغیر، دعای توسل، دعای مجیر، دعای اللهم انی امسیت... و خواندن دعای فرج)
6- توسل به ولایت ائمه هدی در شب قدر وسیله ای مطمئن تر از ائمه هدی (علیه السلام) برای انسان وجود ندارد، پس باید به ایشان توسل جست، مخصوصا به مولی الموحدین، علی ابن ابیطالب که «لیالی قدر» مصادف با شهادت مظلومانه آن امام متقین است ونیز با تمسک به زیارت ابا عبد الله الحسین به در گاه حضرت احدیت به استغاثه پرداخت.
7- نماز نماز که سر لوحه همه عبادات است در ردیف اعمال و وظایف لیالی قدر، به طرق مختلفی وارد شده است: - خواندن نمازهای قضا شده در گذشته به خصوص نمازهای سال اخیر. - خواندن نمازهای مستحبی برای کسب ثواب بیشتر. از جمله نمازهای مستحبی خواندن دو رکعت نماز با یک سلام، همچون نماز صبح با این تفاوت که در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه سوره توحید بخواند و بعد از سلام هفتاد مرتبه «استغفرالله و اتوب الیه» بگوید بطوریکه در روایت نبوی آمده است از جای خود بر نخیزد تا حق تعالی او را و پدر و مادرش را بیامرزد.3 - خواندن صد رکعت نماز، همچون نماز صبح به صورت دو رکعتی و نیز مجاز است به جای این صد رکعت، شش روز از نمازهای قضا شده خود را بجا آورد، بگونه ای که از ظهر روز اول شروع کرده و در عشاء روز ششم ختم نماید. در روایتی آمده هرکس یک آیه از قرآن در این ماه بخواند ثواب کسی را دارد که در ماه های دیگر ختم قرآن کرده است
8- قرآن بر سر گذاشتن ازامام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «قرآن را در سه شب از ماه رمضان بردار و بگشا و جلوی روی خود قرار می دهی و در ادامه فرمود،چنین بگویید: اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل، وما فیه وفیه اسمک الاکبر، واسمائک الحسنی، و ما یخاف و یرجی ان تجعلنی من عتقائک من النار.4
9- تجدید عهد با امام زمان (عج) و خواندن دعای فرج در شب 19 ماه مبارک رمضان، یکی از شب های احتمالی قدر، امام علی (علیه السلام) در مسجد کوفه به دست ابن ملجم مرادی با شمشیری زهر آلود ضربت خوردند و در بستر بیماری قرار گرفتند و در شب 23 ماه مبارک رمضان -یکی دیگر از شبهای احتمالی قدر- به شهادت رسیدند. لذا یکی از اعمال شب 19 ماه مبارک رمضان، گفتن صد مرتبه «اللهم العن قتله امیرالمومنین» می باشد.
چرا شب قدر را احیا می کنیم؟ لیلة القدر شب نزول کاملترین کتاب آسمانی یعنی قرآن است پس باید آن شب را احیاء نمود تا از فیض و برکات معنوی و بی حد و حصر نزول کلام خدا بر آسمان دنیا برخوردار شویم و آن را بر سر نهیم و زیر سایه قرآن با توسل به ائمه (س) از خدا طلب آمرزش و مغفرت نموده و آیات نورانی آن را دائما در اندیشه و فکر خود داشته و در آن شب عزیز با حالت خضوع و خشوع تصمیم بگیریم دستورات عالیه آن را واقعا در زندگانی با تمام روح و روان خود عملا پیاده کنیم. شب قدر؛ شبی است که گفته شده عبادت در آن شب اگر خالصانه باشد برابر است با بیش از سی هزار شب. شب قدر؛ شبی است که اگر بیدار بمانیم طاعتی افزون تر از شب های دیگر بنماییم، و در آن هنگام فرشتگان فوج فوج تا صبح بر مومنین و مومنات در حال عبادت سلام و درود و رحمت می فرستند و خود شاهد و ناظر رکوع و سجود متواضعانه اشرف مخلوقات هستند تا بدینوسیله اشرفیت و خلیفه اللهی انسان بر فرشتگان تفسیر گردد و رمز سجده ملائک در برابر آدم را بیابند. شب قدر؛ شبی است که آدمی راه طولانی سیرالی الله را یکشبه طی می نماید و در این شب آدمی بهتر می تواندبه تهذیب نفس بپردازد چرا که در این شب شیاطین در اسارتند وانسانها از شر وسوسه های او تا صبح در امانند مگر اینکه انسان خود نعوذ با ا لله با اعمال نا شایست درآن شب بند از پای شیطان باز نهد. شب قدر؛ شبی است که مقدرات یکساله هر انسان و سرنوشت همه موجودات جهان در آن رقم زده می شود. شب قدر؛ شبی است که حضرت مهدی(عج) مقدرات یکساله هر انسانی را به امضاء می رساند وشب شناخت آن انسان عظیم الشان، «امام عصر» است وشب قدر انسان کامل است. شب قدر؛ شبی است که لیله الاسراء ومعراج رسول الله در آن واقع شده است. شب قدر؛ شبی است که اگر نبود ونیامده بود شب تیره، بد بختی انسان به پایان نمی رسید و بامداد، نیک بختی او طلوع نمی کرد، و از بند اسارت اقویا و استعمار گران آزاد نمی گشت. حال با این تفاضیل آیا شایسته است که انسان مسلمان خود را از برکات و فیوضات چنین شبی محروم سازد! لذا بر هر مسلمان پاس داشت واحیاءاین شب ضروری می نماید.
تنظیم: هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان 1- وسائل الشیعه، ج7، ص261. 2- مجمع البیان، ج10-9، ص516. 3- مفاتیح الجنان، اعمال شب قدر. 4- بحار الانوار، ج 94، ص 4.
|
آنها امروز در حالی معترضان به وضعیت فقر و اوضاع اجتماعی انگلیس را اوباش و غارتگر می نامند که دو سال قبل، افرادی که در ایران به بهانه ای واهی به خیابان ها آمده بودند و همه کارشناسان اذعان داشتند که از قشر مرفه جامعه هستند را معترضان و مبارزان راه دموکراسی می خواندند.
انگلیس با حمایت پشت پرده از اوباش در ایران و حمایت سیاسی علنی از روند اغتشاشات بی پایه در ایران، کار را به آنجا رساند که کوچکترین اقدام اوباش سبز در ایران را حرکتی بزرگ جلوه می داد و رسانه های وابسته به این کشور نیز تا مدت ها از این اقدامات بزرگ! تمجید می کردند.
کار به آنجا رسید که حتی آتش زدن سطل های زباله به دست اوباش نیز از سوی رسانه های وابسته به انگلیس و آمریکا تحسین می شد و جملگی خبرگزاری های بین المللی و منطقه ای نیز با آب و تاب تصاویر آتش زدن سطل های زباله توسط سبزها را منتشر می کردند.
اما روزگار بر ما و آنها گذشت...
نظام جمهوری اسلامی ایران با اقتدار از غبار فتنه بیرون آمد و خورشید حقیقت بر همه تابیدن گرفت. و البته فتنه گری های انگلیسی ها و سربازان صهیونیست ملکه الیزابت نیز دامن انگلستان را گرفت.
در روزهای اخیر با وجود آنکه رسانه های وابسته به صهیونیسم بین الملل با تمام وجود تلاش می کنند تا تصویری غیر واقعی از قیام محرومین را در انگلیس به دنیا معرفی کنند اما در لابه لای این خبرها، گزارش ها و تصاویر، بعضا مطالبی درز می کند که نه تنها بیانگر دروغ های بزرگ دولتمردان انگلیسی است بلکه حاوی درس های بزرگی برای غفلت زدگان در قبال فتنه ایران نیز هست.
و اما روزگار گذشت تا اینکه به آگوست سال 2011 رسیدیم و حال همان رسانه های بین المللی و رسانه های وابسته به پادشاهی انگلستان مجبورند تصویری از آتش زده شدن سطل های آشغال را در شهرهای بزرگ انگلیس منتشر کنند و البته این بار دیگر اسم این اقدام به زعم آنها نه اعتراض به نبود آزادی و دموکراسی که "غارت گری" و "اوباش گری" است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اسماعیل بن زیاد گوید: ام موسى کنیز على (ع) و سرپرست دخترش فاطمه به من گفت : از على (ع) شنیدم به دخترش ام کلثوم مى فرمود: دختر من به زودى از مصاحبت من محروم خواهى شد و طولى نمى کشد از میان شما مى روم .
نامبرده گوید: سه شبانه روز نگذشته بود که حادثه ضربت خوردن امیرالمؤ منین (ع) واقع گردید. ام کلثوم از این پیشآمد ناراحت شده داد مى زد و فریاد مى کرد، امیرالمؤ منین (ع) او را ساکت کرده مى فرمود: دختر من گریه مکن آرام مباش هم اکنون پیغمبر خدا را مى بینم با دست به جانب من اشاره مى کند و مى فرماید: یا على به جانب ما بیا که آن چه در نزد ماست براى تو بهتر است از ماندن در دنیا.
فرض کن حضرت مهدی(عج)به تو ظاهر گردد ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟ باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟ خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟ لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟ پول بی شبهه و سالم داری تا که یک هدیه برایش بخری؟ حاضری گوشی همراه تو را چک بکند با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟! واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران می توان گفت تو را شیعه اثنی اعشری؟!!
دعای ابوحمزه ثمالی، یکی از ادعیه معروف است که خواندن آن در ماه مبارک رمضان سفارش شده است.
این مناجات زیبا و عارفانه حاوی مضامین بسیار عمیق و زیبایی است که فرازهایی از آن را در ادامه می خوانید:
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من
حیلَتِکَ مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَینَ
با حیلهات. از کجا خیری به دست آورم ای پروردگار من با اینکه خیری یافت نشود جز در پیش تو و از کجا
لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ
نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو. نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو
وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیکَ وَلَمْ یرْضِکَ خَرَجَ عَنْ
و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودیات نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود
قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ
ای پروردگار من ... بهوسیله خودت من ترا شناختم
وَاَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیکَ وَدَعَوْتَنی اِلَیکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
و تو مرا برخود راهنمایی کردی و بهسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیجیبُنی وَ اِنْ کُنْتُ بَطیـئاً حینَ یدْعوُنی
ستایش خدایی را که میخوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی میخواندم بهکندی به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یسْتَقْرِضُنی
و ستایش خدایی را که میخواهم از او و به من عطا میکند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتی وَاَخْلوُ بِهِ حَیثُ شِئْتُ
و ستایش خدایی را که هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم برای
لِسِرِّی بِغَیرِ شَفیـع فَیقْضی لی حاجَتی اَلْحَمْدُللهِِ الَّذی لا اَدْعُو غَیرَهُ
راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد. ستایش خدایی را که جز او
وَلَوْ دَعَوْتُ غَیرَهُ لَمْ یسْتَجِبْ لی دُعآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی لا اَرْجُو
کسی را نخوانم و اگر غیر او دیگری را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد و ستایش خدایی را که بهجز او
غَیرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی وَکَلَنی
امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم میکرد و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود
اِلَیهِ فَاَکْرَمَنی وَلَمْ یکِلْنی اِلَی النّاسِ فَیهینُونی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی
واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایی را که
تَحَبَّبَ اِلَی وَهُوَ غَنِی عَنّی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی یحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَ نّی
با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که
لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَیء عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی
گویا گناهی ندارم. پس پروردگار من ستودهترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است