به گزارش گرداب به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، در این بیانیه آمده است که این تصمیم پس از تکمیل مشورتهای فرمانده کل القاعده اتخاذ شده است.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا ماه گذشته با اعلام خبر مرگ بن لادن تاکید کرد که سرکرده القاعده در عملیات نیروهای ویژه آمریکایی در خاک پاکستان به قتل رسیده است.
ایمن الظواهری مصری که در زمان حیات بنلادن فرد شماره 2 القاعده بود، مهم ترین گزینه جانشینی بن لادن به شمار می رفت.
بر اساس این گزارش، ایمن الظواهری متولد 19 ژوئن 1951 در مصر، نفر دوم شبکه تروریستی القاعده و مغز متفکر آن بود.
وی در جوانی در رشته پزشکی در مصر فارغالتحصیل شد، ولی در نهایت به عضویت گروه جهاد اسلامی مصر در آمد.
الظواهری پس از آزادی از زندان از مصر خارج شد و به جهادگران عرب که در افغانستان مشغول جنگ با ارتش سرخ شوروی بودند پیوست.
در افغانستان وی با اسامه بن لادن سعودی آشنا شد و در آنجا بود که شبکه تروریستی القاعده پایهریزی شد.
از زمانی که جدال هستهای ایران و غرب آغاز شده است، مقامات اسراییلی به طور جدی به دنبال این بودهاند که از توسعه هستهای جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرده و از طرق بزرگ نمایی و حتی شایعهپراکنی در بین کشورهای غربی مانعی بر سر راه آن قرار دهند. تل آویو بارها اعلام کرده است که ایران در حال رسیدن به بمب اتمی است و این مسأله امنیتش را با تهدید مواجه میکند، بنابراین آمریکا باید به هر نحوی از پیشروی این روند جلوگیری کند. جدای از نشستها و گفتوگوهای پی در پی مقامات اسراییلی با دولتمردان آمریکایی و اروپایی که تاکنون نتیجهای برای تلآویو نداشته است، تهدید به حمله نظامی علیه مراکز هستهای ایران بیش از همه ذهن سیاستمداران و کارشناسان منطقهای و بینالمللی را به خود مشغول کرده است.
با روی کار آمدن کابینه نتانیاهو که لیبرمن وزارت خارجه آن را در دست دارد، بحث حمله نظامی بسیار پررنگ شد. حتی برخی از کارشناسان، جمهوری اسلامی ایران را عاملی بر ایجاد اختلاف بین آمریکا و اسراییل دانستند، زیرا با روی کار آمدن باراک اوباما در آمریکا و تمایل وی به تغییر در روابط ایران و آمریکا - که هنوز نتوانسته است آن را عملی کند - به مذاق اسراییلیها خوش نیامد و حتی در یک جنگ روانی، اسراییل تمایل خود را برای حمله به ایران تشدید کرد که با مخالفت شدید آمریکا مواجه شد. دولت اوباما براساس طرحهای خودساخته تأکید کرده است که جمهوری اسلامی ایران تا پایان سال میلادی جاری مهلت دارد به خواستههای آمریکا جواب مثبت دهد، در غیر این صورت غرب گامهای دیگری را علیه ایران در پیش خواهد گرفت. با توجه به اینکه دولتمردان ایران موضع گذشته خود را در زمینه فعالیتهای هستهای دنبال میکنند، بنابراین دلخواستههای واشنگتن تأمین نخواهد شد.
با این وجود آیا اسراییل برای حمله به مراکز هستهای ایران جریتر میشود؟
آیا تلآویو حاضر است برای این کار هزینه بدهد؟
آیا آمریکا از حمله نظامی اسراییل به ایران حمایت کرده و جنگ نیابتی را هدایت میکند؟
با وجود تمام تقلاهای شبانهروزی اسراییل که البته بسیاری از آنها فقط عملیات روانی است، باید گفت که این رژیم تحرکات نظامی را علیه جمهوری اسلامی آغاز نخواهد کرد. نه به این دلیل که ایران به لحاظ نظامی توسعه یافته است یا اینکه در منطقه به گونهای ریشه دوانیده که حمله به ایران آتش منطقهای را شعلهور میکند، بلکه تنها به این دلیل که اسراییل برای مقابله با ایران راه دیگری را پیدا کرده است که امروز از آن با عنوان «جنگ نرم» یا «جنگ سایبری» یاد میشود و در فضای مجازی اینترنت صورت میگیرد. این نوع جنگ هزینه بسیار کمتری را چه به لحاظ نظامی، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ تاریخی بر اسراییل تحمیل میکند. نتانیاهو در روز «شانزده آذر» که نماد ضد استکباری و ضد استبدادی ایرانیان است در کمیته روابط خارجه و امنیت کنست به صراحت اعلام کرد که «اغتشاشات در داخل ایران به نفع اسراییل است. » رئیس کابینه رژیم صهیونیستی تأکید کرد که در سال جاری دو تحول بزرگ در ایران به وجود آمده است که اولی تلاش جدی این کشور برای رسیدن به سلاح هستهای است و دومی تغییر و تحولاتی است که در ایران ایجاد شده است.
به نظر میآید اسراییل با عقبنشینی نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران به دنبال براندازی نرم و از درون است. از این رو درصدد برآمده است تا توسعه صلحآمیز هستهای ایران را از طریق حمایت از آشوبهای داخلی کنترل کند. در روز شانزده آذر که برخی از مخالفان نظام به خیابانها کشیده شدند، نتانیاهو از واشنگتن تقاضا کرد که از فضای مجازی بخصوص تویتر علیه حکومت ایران استفاده کرده و از آنها برای جنگ (fight) علیه این نظام بهره ببرد. نتانیاهو به مقامات آمریکا توصیه کرده است که برای از بین بردن مشروعیت حاکمیت در ایران از سایتهای اجتماعی استفاده کرده و با ارائه اطلاعات خاص آشوبهای داخلی را هدایت کنند. شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی نیز در سفر اخیر خود به آمریکای جنوبی در برزیل خطاب به رهبران این منطقه گفته بود اگر به رابطه با ایران دل بستهاید، بدانید که مردم این کشور علیه حاکمیت دست به شورش زدهاند و بهزودی جمهوری اسلامی ایران سقوط خواهد کرد. از این رو تل آویو با عقب نشینی از جنگ رودرو و تحرکات نظامی علیه مراکز هستهای ایران که میتواند هزینههای زیادی برای این رژیم داشته باشد، به «جنگ مجازی» روآورده و قصد دارد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را از طریق نبرد سایبری کنترل کند که افق آن را براندازی نظام میبیند.
گرداب- با جریان شناسی گروهها و احزاب سیاسی که مسبب فتنه 88 بودند، با احزاب سیاسی مواجه می شویم که هر یک به سهم خود بخشی از ناآرامیهای پس از انتخابات را بوجود آوردند؛ ناآرامی هایی که پیش از انتخابات سناریوسازی شده بود.
میرحسین موسوی که دارای ابعاد شخصیتی ویژهای بود به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری دهم، پس از 20 سال وارد عرصه سیاسی شد.
میرحسین تا پیش از این با هیچ کدام از این جریان ها همراه نبود و خود را به عنوان کاندیدای مستقل معرفی می کرد، اما این موضوع به مرور زمان رنگ باخت و با حمایتهای جریانهای سیاسی ضد نظام منشا ورود وی به عرصه انتخابات آشکار شد.
شواهدی نیز از ارتباطات او با حبیب الله پیمان در یک نهاد فرهنگی در سال های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی در دست است که گویا زمینه ساز ورود وی به حزب جمهوری اسلامی می شود.
در همان روز انعکاس خبر استعفا در روزنامه جمهوری اسلامی، حضرت امام متنی را خطاب به موسوی نوشتند که البته در روز 16 شهریور منتشر شد.
ایشان در بخشی از این نامه عتاب آلود می فرمایند: «جناب آقای موسوی، نخست وزیر محترم، نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولان رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید.در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفا است؟»
همین امر فرصتی شد تا بسیاری از اصلاح طلبان و روشنفکران که پیش از این ابعاد شخصیت وی را شناخته بودند و با توجه به شکستهایی که تا پیش از این به سبب افشای چهره و عملکردشان در نزد مردم متحمل شده بودند بر روی میر حسین موسوی سرمایهگذاری کرده و با تبلیغات گسترده شخصیت جدیدی از وی برای جلب نظر افکار عمومی تداعی کنند.
موسوی که ابتدا با شعارهای انقلابی و پایبندی به انقلاب، راه امام و روحانیت تلاش فریبندهای را برای جلب نظر مردم و به ویژه وفاداران به انقلاب و نظام آغاز کرده بودبا علنی شدن حمایت سازمان مجاهدین انقلاب به عنوان تشکلی نامشروع دچار مشکل شد؛ این آغازی بود برای افشا شدن چهره واقعی میر حسین موسوی.
سازمان مجاهدین انقلاب یکی از احزاب نامشروعی است که پیش از انتخابات نیز با صدور بیانیه ای، با بحرانی خواندن فضای کشور، انتخابات ریاست جمهوری را به مثابه فرصتی مغتنم و راهکاری قانونی و مسالمت آمیز و در عین حال کم هزینه برای پایان دادن به نابسامانی کشور قلمداد کرد و موسوی را بهترین گزینه برای تغییر وضع موجود خواند.
در همین راستا بود که میرحسین در دانشگاه بابلسر در پاسخ به این سوال که جامعه مدرسین در بیانیه رسمی، سازمان مجاهدین را نامشروع دانسته، آیا شما مخالفید یا نه؟ پاسخ داد که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قابل احترام است و در خصوص سازمان مجاهدین باید بگویم ضمن استقلال خودم، از حمایت سازمان مجاهدین استقبال می کنم؛ این در حالی بود که جامعه مدرسین پیش از این با بیانیه ای از سخنان موهن هاشم آقاجری، یکی از اعضای فعال این سازمان انتقاد، و مردم را از همکاری با آنها برحذر کرده بود.
از این زمان به بعد بود که میرحسین موسوی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری از هر وسیلهای بهره جست وبرای جلب حمایت از گروههای مختلف حتی گروههای سکولار وابسته به سلطنت طلبان و بیگانگان نیز برای رسیدن به هدف خود استفاده کرد و هیچ گاه خط خود را از این گروه ها جدا نساخت.
بحرانی نشان دادن اوضاع کشور و آمدن میرحسین به عنوان یک ناجی برای نجات کشور سناریوی از پیش طراحی شدهای بود که از سوی گروهها و احزاب مختلف اصلاح طلب در جریان انتخابات و پس از آن اجرا شد.
وی همواره در سخنرانی های خود اوضاع کشور را نابسامان توصیف می کرد و بیان می داشت که به سبب احساس خطری که داشته به عنوان نامزد انتخاباتی خود را کاندیدا کرده است.
میرحسین در یکی از سخنرانیهایش در 13 اسفند 1387 در جمع دانشجویان در خصوص اوضاع کشور بیان داشت که: «در فضای دروغ، فساد، تباهی و بی عدالتی و در فضایی که افراد به این فکر هستند که هر روز سفره آنها کوچک نشود و زیر گامهای سنگین ظالمین خرد نشوند و در این فضای بی پناهی، طبیعی است آزادی از بین برود.»
موسوی در تبلیغات انتخاباتی همواره حرکت بر مدار قانون را یک ضرورت حتمی و گریزناپذیر عنوان، و از همین منظر دولت نهم را به طور گسترده به قانون گریزی متهم می کرد.
وی این مسئله را یکی از مهمترین دلایل حضورش در انتخابات عنوان کرده و بیان می داشت: «من معتقدم اجرای قانون هر چند در شکل صوری آن، قدم اول برای هر برنامه و سیاستگذاری درست و حفظ کرامت انسانی و حفظ منافع ملی است. وقتی قانون گریزی نه یک بار، بلکه به دفعات به رویه تبدیل شود باید درباره نظام احساس خطر کنیم.»
اما ملت ایران با مشاهده مواضع و رفتار وی و حامیانش در روزهای انتخابات و پس از آن کاملا به سیاست فریب و دروغگویی او در پایبندی به قانون پی برد.
در اثر آشوب های همین روز بود که چند تن از هموطنانمان کشته و زخمی شدند؛ خبرگزاری ها در این روز گزارش دادند که تعدادی از اغتشاشگران در حوالی خیابان آزادی به یک مهد کودک یورش برده اند و به ضرب گلوله مادر و دختری را که به آنجا پناه برده بودند، به شهادت رساندند.
در همین اوضاع و احوال بود که همسر میرحسین موسوی نیز در مصاحبه ای با شبکه ماهوارهای دولت انگلیس (بی. بی. سی) نظریه معروف داماد لرستان و عروس آذربایجان را مطرح کرد و بیان داشت که با توجه به اینکه مردم لرستان میرحسین موسوی را به عنوان داماد خود می دانند باید به طور تمام و کمال به وی رای دادند؛ بنابراین رای پایین میرحسین در این دو استان نشان دهنده تقلب در انتخابات است!
با این حال با ترغیب میرحسین تجمعات خیابانی ادامه یافت و این تجمعات بهترین پوشش برای فعالیت تروریستهای نفوذی بود تا با کشتار مردم به اهداف سیاسی بیگانگان و سرسپردگان کمک کنند.
راهپیمایی 30 خرداد نیز یکی دیگر از تجمعاتی بود که با بیانیه میرحسین و وعده شرکت کروبی و خاتمی در آن باعث ایجاد آشوب شد تا جایی که عدهای از آشوبگران به پایگاه بسیج حمله کردند و مسجدی را در خیابان آذربایجان به آتش کشیدند.
این آشوبها هشت ماه با بیانیههای مکرر میرحسین ادامه داشت و در طی این دوران بارها مقدسات و ارزشها زیر پا گذاشته شد تا اینکه در عاشورای همان سال عدهای از اوباش حرمت این روز را نیز نگه نداشتند و با حمله به عزاداران حسینی، آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و با سوت و کف، در این روز نیز آشوب به پا کردند که با حضور به موقع مردم، عوامل فتنه پا به فرار گذاشتند و این غائله خاتمه یافت.
آشوب روز عاشورا زمینه حماسه و حضور گسترده ملت ایران در روز پس از این واقعه یعنی 9 دی ماه 1388 را به وجود آورد.
ملت ایران در طول تاریخ و به ویژه سال های پس از انقلاب اسلامی شاهد ظهور و افول شخصیت هایی بودند که چند صباحی با ملت و حرکت صحیح و انقلابی آن همراه شده اند، اما به دلیل ترجیح منافع فردی و گروهی بر منافع ملی و مردمی به حوزه ثروت و قدرت روی آورده و با تحمیل هزینه هایی به ملت و نظام به حاشیه رفته اند و یا با عناد و دشمنی با نظام و ملت ایران با دشمنان همراهی کرده اند.
تیم ملی فوتبال بانوان ایران به دنبال حذف شدن از مسابقات مقدماتی المپیک 2012 به خاطر پوشش خود، پیامی صادر کرد.
در پی ورود یک تیم پنج نفره از پیشمرگان کرد گروهک تروریستی کومله به ایران با هدف ایجاد خرابکاری نیروهای عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی و با شناسایی مخفیگاه تروریست ها و در یک تعقیب و گریز گسترده موفق به دستگیری آنان شدند.
5 نفر از پیشمرگان باند "عمر ایلخانی زاده" که روز پنج شنبه گذشته به دستور "عبدالله مهتدی"، سرکرده گروهک تروریستی کومله وارد خاک کشورمان شده بودند برنامه های گسترده ای برای ایجاد رعب و وحشت در استان کردستان داشتند.
این اعزام در حالی بود که اتحادیه میهنی کردستان که از احزاب نزدیک به جلال طالبانی رئیس جمهور عراق به شمار می آید در بیانیه ای با اعتراض به سرکرده گروهک کومله خواستار بازگشت سریع آنان شدند و به همین جهت مهتدی هرگونه وابستگی این افراد را به گروهک کومله به طور کل رد کرد اما با افشاگری بولتن نیوز در روز جمعه و انتشار ماهیت و اسامی این پنج نفر نیروهای امنیتی با رصد کامل این تیم تروریستی اقدامات مناسب را برای دستگیری آنان انجام دادند.
طی چند روز گذشته این گروهک تروریستی با حمله به مردم بی گناه روستای هندیمن شهرستان کامیاران در استان کردستان یکی از کشاورزان بی گناه این روستا را جلوی چشم خانواده اش با گلوله به شهادت رساندند. شیرزاد میدانی که هدف ترور این جنایتکاران قرار گرفت تنها به دلیل پرداخت نکردن وجه درخواستی این تروریست ها و مقاومت در برابر آنان به ضرب گلوله به شهادت رسید.
به دنبال شهادت این غیر نظامی بی گناه تیم های عملیاتی سپاه پاسداران با عملیات تعقیب و گریز مسلحانه که نزدیک به دو روز به طول انجامید سر انجام در منطقه ای به نام تیرباغ اندیمن این تروریست ها را در کمین خود گرفتار کرده و در ساعت 1:30 صبح با حمله به این تیم تروریستی موفق به دستگیری دو نفر از این افراد و به هلاکت رسیدن یک نفر به نام کیوان ظفری می شوند. دو نفر دیگر نیز موفق به فرار می شوند که هم اکنون تحت تعقیب ماموران امنیتی هستند. در این درگیری مسلحانه همچنین هیچ گونه آسیبی به نیروهای نظامی کشورمان وارد نشد.
با متلاشی شدن این تیم تروریستی که با هوشیاری نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران به سرانجام رسید، بار دیگر نقشه های دشمنان نظام و افراد ضد انقلاب نقش بر آب شد و گروهک تروریستی کومله که مترصد ضربه به کشومان است، بار دیگر در رسیدن به اهداف شوم خود شکست خورد.