از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم
عاشقم، عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شام کشم
در غمت ای گل شاداب من ای خسروی من
جور مجنون ببرم ، تیشه ی فرهاد کشم
سال ها می گذرند ، حادثه ها می آیند
انتظار فرجت نیمه ی خرداد کشم
انتظار فرجت نیمه ی خرداد کشم