از زمانی که جدال هستهای ایران و غرب آغاز شده است، مقامات اسراییلی به طور جدی به دنبال این بودهاند که از توسعه هستهای جمهوری اسلامی ایران جلوگیری کرده و از طرق بزرگ نمایی و حتی شایعهپراکنی در بین کشورهای غربی مانعی بر سر راه آن قرار دهند. تل آویو بارها اعلام کرده است که ایران در حال رسیدن به بمب اتمی است و این مسأله امنیتش را با تهدید مواجه میکند، بنابراین آمریکا باید به هر نحوی از پیشروی این روند جلوگیری کند. جدای از نشستها و گفتوگوهای پی در پی مقامات اسراییلی با دولتمردان آمریکایی و اروپایی که تاکنون نتیجهای برای تلآویو نداشته است، تهدید به حمله نظامی علیه مراکز هستهای ایران بیش از همه ذهن سیاستمداران و کارشناسان منطقهای و بینالمللی را به خود مشغول کرده است.
با روی کار آمدن کابینه نتانیاهو که لیبرمن وزارت خارجه آن را در دست دارد، بحث حمله نظامی بسیار پررنگ شد. حتی برخی از کارشناسان، جمهوری اسلامی ایران را عاملی بر ایجاد اختلاف بین آمریکا و اسراییل دانستند، زیرا با روی کار آمدن باراک اوباما در آمریکا و تمایل وی به تغییر در روابط ایران و آمریکا - که هنوز نتوانسته است آن را عملی کند - به مذاق اسراییلیها خوش نیامد و حتی در یک جنگ روانی، اسراییل تمایل خود را برای حمله به ایران تشدید کرد که با مخالفت شدید آمریکا مواجه شد. دولت اوباما براساس طرحهای خودساخته تأکید کرده است که جمهوری اسلامی ایران تا پایان سال میلادی جاری مهلت دارد به خواستههای آمریکا جواب مثبت دهد، در غیر این صورت غرب گامهای دیگری را علیه ایران در پیش خواهد گرفت. با توجه به اینکه دولتمردان ایران موضع گذشته خود را در زمینه فعالیتهای هستهای دنبال میکنند، بنابراین دلخواستههای واشنگتن تأمین نخواهد شد.
با این وجود آیا اسراییل برای حمله به مراکز هستهای ایران جریتر میشود؟
آیا تلآویو حاضر است برای این کار هزینه بدهد؟
آیا آمریکا از حمله نظامی اسراییل به ایران حمایت کرده و جنگ نیابتی را هدایت میکند؟
با وجود تمام تقلاهای شبانهروزی اسراییل که البته بسیاری از آنها فقط عملیات روانی است، باید گفت که این رژیم تحرکات نظامی را علیه جمهوری اسلامی آغاز نخواهد کرد. نه به این دلیل که ایران به لحاظ نظامی توسعه یافته است یا اینکه در منطقه به گونهای ریشه دوانیده که حمله به ایران آتش منطقهای را شعلهور میکند، بلکه تنها به این دلیل که اسراییل برای مقابله با ایران راه دیگری را پیدا کرده است که امروز از آن با عنوان «جنگ نرم» یا «جنگ سایبری» یاد میشود و در فضای مجازی اینترنت صورت میگیرد. این نوع جنگ هزینه بسیار کمتری را چه به لحاظ نظامی، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ تاریخی بر اسراییل تحمیل میکند. نتانیاهو در روز «شانزده آذر» که نماد ضد استکباری و ضد استبدادی ایرانیان است در کمیته روابط خارجه و امنیت کنست به صراحت اعلام کرد که «اغتشاشات در داخل ایران به نفع اسراییل است. » رئیس کابینه رژیم صهیونیستی تأکید کرد که در سال جاری دو تحول بزرگ در ایران به وجود آمده است که اولی تلاش جدی این کشور برای رسیدن به سلاح هستهای است و دومی تغییر و تحولاتی است که در ایران ایجاد شده است.
به نظر میآید اسراییل با عقبنشینی نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران به دنبال براندازی نرم و از درون است. از این رو درصدد برآمده است تا توسعه صلحآمیز هستهای ایران را از طریق حمایت از آشوبهای داخلی کنترل کند. در روز شانزده آذر که برخی از مخالفان نظام به خیابانها کشیده شدند، نتانیاهو از واشنگتن تقاضا کرد که از فضای مجازی بخصوص تویتر علیه حکومت ایران استفاده کرده و از آنها برای جنگ (fight) علیه این نظام بهره ببرد. نتانیاهو به مقامات آمریکا توصیه کرده است که برای از بین بردن مشروعیت حاکمیت در ایران از سایتهای اجتماعی استفاده کرده و با ارائه اطلاعات خاص آشوبهای داخلی را هدایت کنند. شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی نیز در سفر اخیر خود به آمریکای جنوبی در برزیل خطاب به رهبران این منطقه گفته بود اگر به رابطه با ایران دل بستهاید، بدانید که مردم این کشور علیه حاکمیت دست به شورش زدهاند و بهزودی جمهوری اسلامی ایران سقوط خواهد کرد. از این رو تل آویو با عقب نشینی از جنگ رودرو و تحرکات نظامی علیه مراکز هستهای ایران که میتواند هزینههای زیادی برای این رژیم داشته باشد، به «جنگ مجازی» روآورده و قصد دارد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را از طریق نبرد سایبری کنترل کند که افق آن را براندازی نظام میبیند.