سیستم تبلیغاتی موسوی با حمایت گسترده محافل بیگانه مواجه شد. اولین گام در ارتباطگیرى با این فضاى انتخاباتى را دو رسانه فارسى زبان متصل به نهادهاى اطلاعاتى آمریکا و انگلیس یعنى (BBC) و(VOA) برداشتند.
گرداب- میرحسین موسوى، نیمه اسفند سال1387 با شکستن دو دهه سکوت، وارد میدان رقابت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد. وی بعد از 20 سال! در مقابل دوربین صداوسیما حاضر شد و با این ادعا که صداوسیما در این دو دهه به سراغ وی نرفته است! به سیاهنمایی از عملکرد دولت نهم پرداخت.
تکنیک های تبلیغاتی؛ از سازماندهى هرمى تا نماد رنگی
میرحسین موسوى، نخست وزیر سابق ایران نیمه اسفند سال1387 در حالى وارد میدان رقاب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد که پیش از او سید محمد خاتمى به عنوان نماینده جریان اصلاحات در این کارزار وارد شده بود. اینکه اصلاح طلبان بعد از ماهها برنامهریزى رئیس جمهورى پیشین را به حضور در انتخابات راضى کرده بودند یک باره به سمت موسوى رفتند جزء معماهاى سیاسى این دوره از رقابتهای انتخاباتى است.
میتوان ادعا کرد طراحى پشت صحنه حضور موسوى در انتخابات را لیدرهاى سه گروه سیاسى سازمان مجاهدین انقلاب، کارگزاران و مشارکت در دست داشتند و با هماهنگى این سه گروه بود که یک باره تمامی رسانهها و کمپینهاى انتخاباتى اصلاح طلبان پشت سر موسوى صف آرایی کردند.
چنان که یکى از عناصرانتخاباتى موسوى توصیف مىکند، شکلگیرى کمپینهاى انتخاباتى موسوى این بار بر اساس یک سازماندهى پیچیده و نیمه پنهان صورت مىگرفت.
دو تشکل سازمان مجاهدین انقلاب و مشارکت که از سوی شمارى از نیروهاى امنیتى سابق و حزبى اداره مىشوند، یک سازماندهى هرمى را براى حرکت انتخاباتى موسوى تدارک دیدهاند که نمونه بارز آن ایجاد تشکلهاى موسوم به گروه 88 بود که در هر یک از شهرستانها و استانها ساختار خوشهاى را براى عضویت 35 هزار نفرى سازمان داد.
الگوهاى مبارزاتى انقلابهاى رنگى که در تببلیغات انتخاباتى موسوى به راه افتاد براى اولین بار ماهیت و سرشت رقابت انتخاباتى در ایران را دگرگون ساخت. البته در انتخابات ریاست جمهورى سال 84 نیز برخى نامزدها سعى کردند از برخى تکنیکهاى انتخاباتى رایج در غرب بهره گیرند. یا در این دوره نامزد دیگر اصلاح طلبان (کروبی) به صورت عریان در میتینگهاى انتخاباتىاش شعار "تغییر" باراک اوباما را بالای سر خود نصب کرد. اما شیوههایى که در ستاد موسوى براى تهییج اجتماعى و به صحنه آوردن به ویژه جوانان بالاشهرى به کار بسته شد، جنس و ابعاد متفاوتى داشت. [1]
یاران موسوى در مبارزه انتخاباتى خویش، تجربه جنجالى نوینی به وسیله بهرهگیرى از عناصر "رنگ"، "جوانان" و "شبکههاى ارتباطى" را به نمایش گذاشتند. این موضوع به نوعی الگو برداری از روش انقلابهای مخملین در کشورهای اروپای شرقی بود.
بارزترین حرکت در این الگوى تبلیغاتى، ساختن اشعار و آهنگهایى براى تمسخر و تخریب چهره رقیب است. این اشعار و آهنگها به ویژه با بهرهگیرى از دو ابزار پیامک و فضاى اینترنتى به سرعت در سطح کشور ترویج و توسعه مىیافت. آنچه تیم طراح ستاد موسوى پیش مىبردند در واقع به خدمت گرفتن تمامی صاحبان مشاغل به ویژه طیف هنرمندان و وبلاگ نویسان براى ترسیم چهره سیاه و دیوگونه از دولت بود به گونهاى که حس بیزارى و انزجار مردم علیه رقیب برانگیخته شود.
این سیستم تبلیغاتی موسوی با حمایت گسترده محافل بیگانه مواجه شد و موسوی هرگز از این حمایتها اعلام برائت نکرد. وی پس از انتخابات و درجریان آشوبهای پس از آن هم به صورت گسترده از امکانات اینترنتی و... برای معرفی خود به عنوان یک اپوزیسیون بهره میگیرد.
اولین گام در ارتباطگیرى با این فضاى انتخاباتى را دو رسانه فارسى زبان متصل به نهادهاى اطلاعاتى آمریکا و انگلیس یعنى (BBC) و (VOA) برداشتند، به گونهاى که به فاصله زمانى کوتاهى این دو رسانه تمامی فعالیتهاى ستاد اصلاح طلبان را تحت پوشش قرار دادند. از سوی این دو شبکه تمامی نیروهاى خارج نشین یا فرارى اپوزیسیون براى حمایت از نامزد اصلاح طلبان بسیج شدند و حاصل این تلاشها همان موج سبزى بود که به ویژه در تهران و شهرهاى بزرگ به راه افتاد.
راه اندازى موج سبز به همراه شلوغى در خیابان و مانور جوانان به ویژه در ساعات پایانى شب همراه بود تا از این راه نیروهاى غیرسیاسى و دور از میدان رقابت را پشت سر نامزد اصلاح طلبان گرد آورد. این مسئله بدیهی است که موسوی با بازی جریانهای افراطی وارد میدان شد و با شکست سکوت 20 ساله، چهره متزلزل و عصبی خود را بار دیگر به نمایش گذاشت.[2]
جریانهای افراطی چون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب مشارکت، اعضای افراطی حزب کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز و... هدایتگر واقعی این جریان هستند.
جنگ روانی طراحی شده از سوی این افراد که اصل را بر هجمه همه جانبه به عملکرد دولت نهم و بهره جستن از مؤلفههای فریب، تهمت و دروغ گذاشته بودند، کار را به آنجا رساند که اولویت اول تمام سخنرانیها و برنامههای میرحسین، سیاهنمایی و تخریب چهره دولت نهم قرار گرفت.[3]
اوج این جنگ روانی را میتوان در مناظره تلویزیونی میرحسین مشاهده کرد، آنجا که وی بعد از 20 سال قهر با مردم! در مقابل دوربین صداوسیما حاضر شد و با متهم کردن صداوسیما مبنی بر اینکه در این دو دهه به سراغ وی نرفته است! حمله به دولت نهم را آغاز کرد و با استدلالهای عوام فریبانه به ترسیم چهرهای سیاه از عملکرد دولت نهم پرداخت.
اما اتاق عملیات روانی دوم خرداد که دیگر میرحسین را در محاصره همه جانبه خود قرار داده بود، دست از کار نکشید و بر شدت هجمهها افزود و با تأکید مشدد بر اتهام "دروغگو" بودن رئیس جمهور، دست به ارائه آمار ساختگی به قصد زیر سؤال بردن آمار واقعی کرد. مناظرههای بعدی میرحسین به همین منوال گذشت و برخی مناظرهها؛ حتی مناظره دیگر رقبا مثل کروبی-رضایی و یا رضایی-موسوی، به "تریبون آزاد 90 دقیقهای" برای حمله همه جانبه به دولت نهم تبدیل شد.[4]
منابع:
[1]- محمد مهدی محمودی ادیب، "معمای سکوت و سقوط موسوی"، وبلاگ ایران ای سرزمین آفتاب،6/5/88
[2] - همان
[3]- مهدی سعیدی، "دو راهی سعادت و شقاوت" روزنامه کیهان، 8/4/1388
[4]- همان
جمعی از نویسندگان؛ راضیه امیری رز، فاطمه امیری رز و افسانه قائم
حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله) می فرمودند:«پنبهای به یک گوش داخل کن تا آنچه را میشنوی، اندکی بماند و از گوش دیگر بیرون نرود». عیب ما همین است که سخن انبیا و معصومین(علیهمالسلام) را نمیشنویم. اندکی باید دل داد، او خود دلبری خواهد کرد!
|
فقط باید روکنیم!
کتاب «الطریق الی الله» نوشته مرحوم شیخ حسین بحرانی رحمهالله است. که به «سلوک عرفانی» ترجمه شده است. معمولاً به دوستانم سفارش میکنم آنرا تهیه کنند. او مینویسد رسیدن به خدا بسیار آسان است چون خداوند، خود به ما نزدیک است؛ «َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگگردن به او نزدیکتریم»1. از جمله نکاتی که از این آیه شریفه می شود استفاده کرد این است که گویا آیه می فرماید: ارتباط ما با خدا اینگونه است که اگر خدا در نقطهای از روی زمین ایستاده باشد و من پشت او باشم، باید دور کره زمین راه بروم، تا به او برسم! و حال آنکه اگر روی خود را برگردانم، خیلی آسانتر به او میرسم. گاه خود ما اعمال و کارها را سخت میکنیم!
امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: تو از خلق خود پنهان نیستی، مگر اینکه اعمال خراب آنها میان تو و آنها فاصله شود. یکی از آن اعمال همین است که اشتباه میرویم و دور کره زمین را میچرخیم، ولی روی خود را بر نمیگردانیم. «وجهاللهی که اولیا به آن رو میکنند، کجاست؟» هر طرف روکنیم، وجه اللّه همان طرف است. فقط باید روکنیم!
گمان میکنم کلید درمان رذائل همین است؛ اگر خدا را باور کنم، دیگر غیبت نمیکنم، تهمت نمی زنم، حسودی نمیکنم. مثلاً اگر دوستان تعریف میکنند که آقای فلانی مرد خیلی خوب و باسوادی است، فوراً میگوییم: «بله! اما موفق به نماز شب نیست!» این گفته یعنی: من موافقم؟! یا نه میخواهم او را زمین بزنم؛ چون فکر میکنم، بناست محبوبتر از من شود! اگر دنبال محبوبیت هستیم، باید دیگران را رها کنیم و دنبال کسی که محبوبیت را اعطا میکند، برویم.
اگر با این دیدگاه جلو رفتیم، خواهیم دید که ترسی از گذشته و آینده نداریم. راحت زندگی میکنیم، چون یکی هست که همه کاری از او برمیآید. فقط کافی است من اندکی ارتباط داشته باشم.
طریق بندگی
از آیت اللّه عراقی (رحمهالله) و اخیراً از جناب آیت اللّه سید عباس کاشانی (دامت برکاته) شنیدم که میفرمودند: با بزرگان، آیت اللّه بروجردی (رحمهالله) را از منزل تا مسجد اعظم تشییع کردیم. برای خاکسپاری. فقط علما و مراجع را راه دادند و جلوی راه را برای دیگران بسته بودند. من همراه علما به داخل رفتم.
فردی برای تلقین آقای بروجردی (رحمهالله)، داخل قبر شد. بعد از چند لحظه بالا آمد و گفت: من نمیتوانم! گفتند: چه شد؟ گفت: آقای بروجردی با من تکرار میکند؛ میترسم! به فرد دیگری گفتند تلقین را بخواند، وقتی داخل شد سریع از قبر بیرون آمد و گفت: آقای بروجردی با من تکرار میکند. ما عادت کردهایم مردههایی که دفن میکنیم، باید مرده باشند! ولی آقای بروجردی زنده است. آقای عراقی (رحمهالله) گفت: من تلقین را میگویم. داخل قبر شدم و گفتم.
گمان نکنیم، او الان در قبر «لا اله الا الله» میگوید، بلکه او عمری با این ذکر میزیست. ناگهانی نیست. وقتی روز عید غدیر، پسری آیه سجدهدار خواند، آقای بروجردی رحمهالله با لباس عید، به زمین افتاد و سجده کرد. بنده بود و بندگی را میدانست. باید بندگی کرد تا به انسان همه چیز را بدهند.
بسیار عجیب است، زمانی که من و شما را داخل قبر میگذارند، میگویند: «اسمع، افهم؛ بشنو و بفهم!» این گوش ما شنوا نیست. حضرت امامخمینی (قدسسره) بارها در کتاب «چهل حدیث» به این مضمون میفرمایند: «ای برادر، این پنبه را از گوش خود بیرون کن، میخواهم دو کلمه حرف بزنم...» حضرت آیت الله بهجت (رحمه الله) گونه دیگری می فرمودند:«پنبهای به یک گوش داخل کن تا آنچه را میشنوی، اندکی بماند و از گوش دیگر بیرون نرود». عیب ما همین است که سخن انبیا و معصومین (علیهمالسلام) را نمیشنویم. اندکی باید دل داد، او خود دلبری خواهد کرد!
بهراستی میخواهیم به کجا برسیم؟ قصد کجا کردهایم؟ پدری وصیت کرده بود: «پسرم اگر میخواهی قمارباز شوی، ایرادی ندارد ولی فقط با رئیس قماربازها، قمار کن!» وقتی آن پسر خواست قمار کند، رفت سراغ رئیس قماربازها. دید لباس مندرس و خانه کوچکی و... گفت: تو که رئیسی، این چه وضعی است؟ گفت: همه را باختم. آن پسر با خود گفت: کاری که به این جا ختم شود، دنبال نمیکنم.
ما استعداد رسیدن به انسان کامل را داریم. در همه ما استعداد خلیفه اللهی بالقوه وجود دارد. این استعداد در ائمه معصومین علیهم السلام به فعلیّت رسیده است.
----------------------
اگر ایمان ضعیف باشد، شکّ انسان روز به روز بیشتر و رفتار آدم هم رها و بی حساب و کتاب می شود و کارهایی انجام می دهد که ثمره ای جز آتش خشم الهی ندارند؛ امّا اگر سطح ایمان آدمی بالا رفت، خداوند نیز زمینه مشاهدات حضوری را برای او فراهم می کند.
یادتان هست سال تحویل... آنجا دست در حجله شهدای گمنام انداخته بودی؟
یا مقلب القلوب میخواندی ؟
به پهنای صورت اشک میریختی؟
یادتان هست چفیه هایتان را تبرک میکردید به کفنشان؟
گشتم و خوب دقیق شدم بین همه عکس های معراجی که گرفته بودم. یک عکس اما عجیب بود....
همه آنچه را در قاب تصویر دیده بودم بر روی کفن هاشان مربوط به عملیات خیبر بود... اما یکی شان...
محل کشف: جزیره مجنون / عملیات بدر /
و نام مبارک « یاعلی ابن موسی الرضا (ع) » خودنمایی می کرد. حدس میزنم مهمان ما همین شهید بوده که بی خبر زائرش بودیم. بعد از 27 سال گمنامی.... شهید اوستا عبدالحسین برونسی...
دلم گرفته بازم جشام بارونیه .... خبر آوردن بازم تو شهر مهمونیه ....
شهید گمنام سلام....
خوش اومدی مسافر من .... خسته نباشی پهلوون....
از حضرت رسول الله (صلوات الله علیه و آله) نقل شده که فرموده اند: «یا سلمان! من أحب فاطمه، فهو فی الجنه معی و من أبغضها فهو فی النار یا سلمان! حُبّ فاطمه ینفع فی مائة من المواطن أیسر تلک المواطن الموت و القبر و المیزان و الحشر و الصراط و المحاسبه...؛ فمن رضِیَت عنه ابنتی رضیتُ عنه و من رضَیتُ عنه، رضی الله عنه و من غَضَبت علیه فاطمه، غضبتُ علیه و من غضبتُ علیه غضبت الله علیه و ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها!» ای سلمان! کسی که فاطمه را دوست داشته باشد او با من در بهشت است و کسی که او را دشمنی کند پس او در آتش است. ای سلمان محبت به او در صد موقف، سود می بخشد که آسان ترین آن ها: مرگ قبر، میزان، برانگیخته شدن، صراط، محاسبه است. پس کسی را که دخترم از او خوشنود باشد من از او راضی هستم، و کسی را که من از او راضی باشم خداوند از او خوشنود خواهد بود. و کسی را که فاطمه از او غضب ناک باشد من بر او خشمگین خواهم بود و هر که را من غضب کنم، خداوند بر او غضب کرده است و وای به حال کسی که بر او و بر شوهرش امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) ستم کند و وای بر او که بر فرزندان و شیعیانش ظلم روا بدارد.
------------------
1. علامه مجلسی، بحار، ج 27، ص 116.